انباشته اینهمه فکر

روی هم     

دست کرده یکی رابرمی دارم   

نشسته ای روبروی من

برمی داریم

به هم می زنیم

به سلامتی     

نوش

می ریزم خودرا درگلو

 

مست  درآغوش هم

انواع  نوازش میان ما موج میزند

که ناگهان دو حرف آه

در امتداد هم

از لبانت فواره  

روی دو برگ سینه ات  

شعرمی شوند

 

 م م  موج ...آ آ آغوش ...

ش ش شراب ...آه...آه

...آه ..

نمی دا ...نمی دانم

و و.. ولی دارم ه ه همه را

د د ...درپشت این   ...ف ف فواراه

مست ...ت ت ...تماشا میکنم