هيچ صدايت در نمي آيد

   خيالت آزاد/به هيبت پرنده بال مي زند

                                                روي شهر                                                                   

دانه دانه غبار مي چيند از كوچه ها

       مي اندازد /هاي نفس برشيشه كدر

                   چو ب درآستین خواب خرگوشی

 

آويخته پرده ضخيم/درست  روبروي  پنجره

                      به بلندي یک سال نوری خدا

اما باور نكرده هنوز /مردمان  زمین

که چشمان زن

جمع كرده شهاب آسماني را

                                   ميان پرچين مردمك 

 

جرمي دهد /سرخ  ناخن جنون

    می ریزد تاروپود /بر اندام لیلی اش

      پوشیده عریان /آمیخته در خانه ی نمور

 

ساز ميزند/ انگشت بررديف دكمه ها

 مي لغزد از چاک  تنگ پیرهن

                  برجسته سینه ي بزرگ

                                       با نوک قهوه ای

       یک ماهی سفيد /چسبیده دردهان رود

              

نشسته روی هلال ماه

 براي خودش تاب

کودک دنیا نیامده هم شیر می خورد

پیرهن چاک وغزل خوان- وصراحی دردست

 

هيچ صدايش در نمي آيد

تنها  می خندد /می رقصد ومی خواند:

        این  گنجشک عجیب  شبيه آدم است

                مبادا جیک  خيال  مرا کسی

                                           از دور بشنود

 

حرف های دوستان شاعرم

 

کوروش همه خا نی:

اهل هیچ تملقی نیستم توی همین لحظه که در حال عجیبی فرو رفته ام می نویسم شعر ات بسیار بسیار عالی بود تبریک بهت می گم شاعر اهل درد.گوش ات را نزدیک تر بیاور تا جیک جیک مرا هم بشنوی .اما بهتر آن است که صدایم را کسی نشنود .بال می تکانم دانه دانه از کلمه ها از بر می کنم .چقدر حفظ کرده ام .به قد خواب یک خرگوش یک ثلث امتحان تو ، که چوب در آستین ِاین آسمان برده است. کدام ستاره ای که چون یک چشمه ی گل فشان از مردمک نگاهت آب می شوی ؟ آب از سرم گذشت چه یک وجب چه یک نقطه از سال نوری ات.افتاد بر ما در مکث ِ یک تعجب!این گنجشک شبیه هیچ جیک جیکی نیست هیسسسسسسسسسسس مبادا کسی صدایمان بشنود .

 

حسن سهولی:
عشق ممنوعه ای از شعرت خواندم و مرا تا سرزمین فیلم گبه برد ودر تمام شعرت گبه ای فرش بود و بر آن نقشی از عشق بی نقاب که فقط نگاه ها می گویند و دهن ها بسته اند تا فاش نشوند اما دل و جانشان مشغول است . این سهم طبیعی هر کسی که قاچاق ترین قاچاق هاست آدمی را می برد تا مرز بی نشان و در خرابی از آبد ماوا می دهد.
برایش شعری تقدیمت می دارم :
"پر است از تنبلی چاقیست این جا
خمار آلود و تریاقیست این جا
بکش سر این طرف آن جا ببین ! هیس !
نفس دزدی و قاچاقیست این جا"
پیشاپیش عیدت مبارک

 

حافظ عظیمی:

سلام علیکم

اثر شما را بادقت مطالعه کردم
نکته ای که در این اثر به شدت به چشم می خورد توجه شاعر به وجه موسقیایی زبان است . گویی اینکه در سراسر اثر با وسواس خاصی واژگان و چینش آن ها تحت نظر داشته تا آنطور که باید حضور یابند. این امر از آن حیث که در این روزگار این بعد شعری چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و شاعران بیشتر به فکر سطر پردازی هستند امری ست میمون.
با تشکر   

 

  شهرام بیانی(ئاکو)

 
درود
کلام بی نظیر خالی از توضیح و تفسیری که حس خوبی به بنده داد.خصوصن محتوای شعر که گرمای نگاه بی نظیری در لایه لایه های سطور نابش درک خوب شاعر را می رساند.میدانیم شعر و کلام ادبی نکته های همواره بی تکرار و شخصی اند و باید به دورادور تعلقات نوشتاری و گفتاری باشند که از حس ظاهراندیشی عام جدا شده به پدیداری ادراکی رسیده باشد تا در کنه هر اشاره اش سخنی و کشفی تازه دریافت ، چنین حضوری چشمه وار و جوشان که مخاطب را خاص و عام به تحسین و تمجید وا می دارد.
بدرود/و سپاس بابت دعوت
 
م.آرمان
 
سلام
كار شما را مطالعه كردم بعد از خوانش اوليه - حسي كه رمزگشايي از كليت اثر كرد اين بود كه شعر اگر ارتباط ارگانيك هم جز به جز با كليت داشته باشد استخوان بندي روايت جنبه توصيفي در مصراع ها گرفته . و فضاي ديگرگونه ي فصل ها و چهره اي پنهان از معشوق زميني در ژرف ساخت معنايي اثر و محور عمودي ِ فرم ِ كار قابل تشخيص است و همچنان محتويات ِ بعضا اروتيك رمانتيسمي حاكم بر شعرتان بود. و همچنين خصايص دستورزباني - حذف فعل كه در مصرع / نشسته روي حلال ماه / براي خودش تاب/ خوب در متن نشسته است.
سپاس ازدعوتت شاعر بمانيد
 
جلیل قیصری
 
سلام . شاباش نوروز...

در زمان عسرت عشق های اصیل در جایی که بر سردر همه ی دیدار ها نوشته است ممنوع!عشقی در هیئت خیال و پرنده ای بال می زند -غبار بر می چیند - تطهیر می کند وبیدار می کند از خوایب خرگوشی و...این همانی خوبی در شعر وجود دارد با ساختار خوب و موسقی و تقطیع مناسب با متن و پیام تنها باید به فکر گسست هاباشید گسست هایی که گاه انقطاع در روایت ذهنی به وجود می اورند اگرچه با تأمل می شود برخی از این گسست ها را توجیه کرد اما کد هاو پل های اتصالی باید باشد تا روایت ذهنی هر مخاطبی در کلیت شعر قابل تعمیم شود و لذت خوانش زیباتر و...پایان بندی شعر هم بسیار خوب نشسته است . بر قرار باشید
 
 
   ساینا  :   
   
 کاش ای کاش زودتر    کامنت شما را می خواندم و می آمدم به باور عشق. نه حالا که کمی غمگین و پکرم از جای خالی نفس های جلال ذوالفنون.

اما این شعر قوی و خوش ساخت است. گره افکنی های موسیقایی و تصویری ، اشاره ها و استفاه های به جا از ضرب المثل ها که به زبان شعرت قدرت می دهد تا من مخاطب حریصانه لایه لایه شعرت را در ذهن ام وا کنم تا ببینم که یک زن چگونه از چاک چاک سینه اش بوی شیر می خیزد برای قد کشیدن رویاهای مادرانه ...
اجازه بده من سین کشیده ی هیسسسسسسسسسس جناب همه خانی عزیز را در ذهن و زبان قلم ام ادامه دهم. مبادا جیک جیک خیال مرا کسی / از دور بشنود
  

 مهدی علیزاده

 
درود جناب دشتی زاده گرامی
شعرتان را بارها خواندم احساسم در باره اش این است، درست مثل یک نقاشی کوبیسم که پس از کشف خطوطش دهان آدم باز می ماند!
دستمریزاد .

نخل:

 
با درود -شعر موفق و زیبایی خواندم با درونمایه درد و سادگی و نیز با عناصری ملموس مبتنی بر محیط زندگی شاعر /پرده های ضخیم روی پنجره /های نفس بر شیشه کدر /یک ماهی سفید چسبیده دردهان رود.../دنبال یک معنای مشترک است با المانهایی که برجسته تر می نماید ...چوب در آستین خواب خرگوشی .../هرچند شعر بلند است و تب شعر های کوتاه این روزها بالا . اما خلق تصاویر بکر و ملموس موجب می شود که بلندی شعر در مخاطب حس
 
 

حسن آذری

 
امید وارم سال خوبی پیش رو داشته باشید/باشیم.
برای بار چندم کارتان را خواندم. فخامت واژه ها و سلیقه مولف در انتخابشان موسیقی گوش نوازی ایجاد کرده است.
 
میثم عزیزی

سپاسگزارم حضور و فراخوان خوبتان را

"این گنجشک عجیب شبیه ادم است"

تعابیر و پردازش خوبی داشت این شعر
هماره هایتان را خداوندگار حامی

میثم خورانی :

سلام

شعر روان و زیبا خواندم تصاویر بسیار عالی در شعر دیده می شود اما گاهی توضیح لذت اندیشیدن به این تصاویررا گرفته است.
پایان بندی را بسیار دوست داشتم.

زنده باشی شاعر

بدرود

 

رضا باب المراد
 
سلام دوست من
فکر می کنم کمی تلخیص و گذشتن از توصیفات مکرر
به بهتر شدن شعر شما کمک بسزایی می کنه چرا که در لابلای سطرهای شما
تصویرهای زیبایی می بینم که در امتداد توصیفات محجور مانده اند
 
نیوشا نوع خواه
 
درودی گرم
جناب دشتی زاده
سپاس از لطف دعوتتان

نشسته روی حلال ماه

براي خودش تاب

کودک دنیا نیامده هم شیر می خورد

پیرهن چاک وغزل خوان- وصراحی دردست


این تکه بر دلم نشست
و چندبار خواندم
زیبا بود
سال نو پیشاپیش مبارک
ایام به کامتان
 
ایوب عبدل

سلام
تلاش شما برای موزیکال کردن شعر قابل ستایش است. اما بی تعارف و فارغ از تعریف های دوستان این شعر غیر از موزیک که عنصری برجسته است اینجا حرفی برای گفتن ندارد. منظورم از حرف مسلما شعر و شعریت است

شهرام معقول

سلام آقای دشتی زاده گرامی
کار شما را با دقت زیاد خواندم و کدها را کنار هم قرار دادم و رسیدم به لذت درک جنینی که در زیبایی خیالتان از سینه ی ندیده ی مادر می مکید و سوار بر هلال ماه پاهایش را تاب می داد، خوش به حال آن گنجشک!

مصطفا فخرایی

درود دوست عزیز
کار ارزنده ای است.شعری مترنم و سرشار از موسیقی و رقص واژگان که عشق و تغزلی زیبا را رقم می زند.
شاد باشید!

فرشيد جوانبخش
گذري از اين خانه رد شدم و شعرهايتان را خواندم . تصاوير در شعر شما مقامي شايسته دارند ، آن چنان كه سزاوار شعر است . آثار شما به تمامي مديون و محصول خوب تمام كردن متن هايتان مي شود ! آن جا كه ضربه ي نهايي مي ناميم ، هر چند كه چينش و ساخت ايشان تا به انتها ي اثر از مهندسي و تسلط شما بر تمامي متن خبر مي دهد . از خواندنشان لذت بردم . استوار بمانيد و هميشگي در قلمتان